وردیج و واریش، روستاهایی در بن‌بست زیبايی

صبح يك روز تعطيل براي ديدن يكي از مسيرهاي كوهستاني اطراف تهران عازم خارج از شهر مي‌شويم. اتوبان طبق معمول شلوغ است و اتومبيل ها با هياهو، به هر طرف فراري هستند. در 15 كيلومتري تهران، نرسيده به پمپ بنزين وردآورد، جاده اي فرعي در كنار تابلوي شهرك دانشگاه شريف، ما را به بلندي‌هاي شمال اتوبان راهنمايي مي‌كند. بعد از پيمودن مسير بلوار اردستاني و بالاتر از شهرك، تابلو روستاهاي ورديج و واريش، آغاز مسيري كوهستاني است كه ما را از دود و شلوغي جدا مي‌كند و به بلندي كوهها مي‌برد. كمي‌جلوتر، ادامه اتوبان همت را مي‌بينيم كه به موازات جاده هاي قبلي شتابان به سمت كرج در حركت است. انگار با گاوآهني بزرگ دشت را چند رديفه شخم مي‌زنند ولي به جاي گندم، آجر و سيمان و آسفالت مي‌كارند. بالاتر كه مي‌رويم از نمايي بهتر و از بلندي‌هاي جاده، شاهد رشد قارچ گونه برج‌ها و تاسيسات هستيم. ديگر جايي خالي براي رشد يك گياه بومي ‌هم برجا نمانده است. 
بعد از اولين شيب، جاده اي کوهستاني در کنار دره و رودخانه به استقبالمان مي‌آيد. صداي جريان آب و نسيم خنك كوهستان آنچنان به وجدمان مي‌آورد كه يادمان مي‌رود كه تا چند دقيقه پيش كجا بوده‌ايم و چه مي‌كرديم. جاده باريك و پيچ در پيچ است و علايم رانندگي چنداني در آن ديده نمي‌شود. بايد آرام برانيم و مواظب دره ها و پرتگاه‌هاي اطراف باشيم. پس از گذشتن از يك قهوخانه قديمي ‌و يك كمپ بهزيستي با نام "كانون تولدي دوباره" دره جوجار را گذرانده و به روستاي ورديج مي‌رسيم. روستاي ورديج را محلي‌ها وردي مي‌گويند، روستايي بسيار زيبا با باغات سرسبز و درختان گيلاس و سيب و گردو كه هر كدام مرغوبيت خاصي دارند. فضاي روستا عليرغم نزديكي به تهران، همچنان سنتي و محلي باقي مانده و جالب است كه اين روستاي پايتخت نشين همچنان از امكانات مناسب زندگي، بي‌بهره است و آشكارا چوب بي توجهي مي‌خورد.
از ورديج مي‌گذريم و ادامه مسير مي‌دهيم. به ناگاه چهره اي نادر از طبيعت مجذوبمان مي‌كند. عروسك هاي سنگي ورديج. صخره هاي ديدني كه تماشاي هر كدام از آنها مي‌تواند تخيلات ذهنمان را بارور كند. باورش سخت است كه اين سنگها به طور طبيعي به اين شكل درآمده اند ولي از قدرت آفريدگار بي همتا هر چه بگوييم كم است. جاده همچنان بدون علايم و باريك و خطرناك است. تازه مي فهمم كه چرا سكانس هاي سريال "نابرده رنج" را كه مربوط به جاده‌هاي 30 سال پيش تهران مي‌شود در اين مسير پر كرده‌اند!. 
به سمت واريش مي‌رويم. روستايي به واقع دل انگيز ولي بن‌بست. اين روستا مملو از درختان مرغوب ميوه بوده و يكي از ييلاقي‌ترين مناطق اطراف تهران محسوب مي‌شود. روستاي واريش در زمستان به دليل بارش برف و نامناسب بودن جاده، تقريبا خالي از سكنه مي‌شود و اهالي واريش، خانه و مستغلات خود را به دست معتمدين محلي سپرده و به تهران و كرج كوچ مي‌كنند. اين روستا محل كوهپيمايي و مبدا صعود علاقمندان به طبيعت بوده و هر هفته دهها كوهنورد عاشق را در تپه هاي اطراف روستا خواهيد ديد كه از جاده خاكي و پاكوب انتهاي روستا به قصد صعود به قله‌هاي ليچه و پهنه حصار و ديگر قله هاي زيباي اين منطقه عزم سفر كرده‌اند. در قسمت شمالي روستا نيز حوضچه های جهت جمع آوری آب رودخانه و چشمه ها ايجاد شده كه به مصرف شرب و آبياري باغات روستا مي‌رسد. ورديج و واريش دو نگين فراموش شده كوه‌هاي غرب تهران هستند كه با اندكي توجه و گسترش امكانات رفاهي و برنامه ريزي مناسب با توجه به بحث توسعه پايدار، مي‌توانند به قطب‌هاي گردشگري اطراف تهران مبدل شوند.

مجید اسکندری


 

آخرین مطالب

سبد خرید

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش