نقوش گياهان ( به ويژه سرو و نيلوفر ) را نه تنها در تخت جمشيد مي بينيم، بلکه روي کوزه ها و سفال هاي پيش از تاريخ ( از جمله در عصر سفال از دوره ي سيلک، 6000 سال پيش، و حتي قبل از آن، روي ديواره هاي غار در عصر نوسنگي ) نيز به چشم مي خورند. - ايرانيان درباره ي درخت سرو نيز اعتقاد داشته اند که زردشت آن را از بهشت آورده است. سرو نورافشان در متون مزدويسني معجزه ي زردشت به شمار مي آمده است. نقل است که زردشت در آغاز پيامبري اش، سروي را آورد و در برابر آتشکده اي کاشت که شب ها از شاخه هاي آن نور مي باريد. روايت است که سرو باستاني کاشمر، نتيجه ي تکثير و کاشت بذر همان سرو بوده است. در سيستان دو سرو بسيار بزرگ وجود داشته که متفرع از سرو کاشمر يا سرو مينوي زردشت بوده و مردم سيستان به شاخه هاي آن فانوس مي آويخته اند، پاي آن نذر و نياز مي کرده اند، يا به زيارتش مي رفته اند به شاخه هايش دخيل مي بسته اند. ) هيچ بعيد نيست که اين سنت کهن از ايران باستان به فرهنگ مسيحيت و تمدن غرب رفته باشد. ضابطي جهرمي، احمد؛ (1389)، پژوهش هايي در شناخت هنر ايران، تهران: نشر ني، چاپ اول.
درخت سرو
نام علمی:
Cupressus sempervirens
درخت سرو یا سایپرس مدیترانه ای همچنین به عنوان سرو ایتالیایی، سرو توسکان، سرو ایرانی نیز شناخته می شود، یک گونه از سایپرس بومی منطقه شرق مدیترانه و جنوب غرب آسیا است. دارای برگ های فلس مانند و بسیار پر تراکم و رنگ سبز تیره دارد.
عمر طولانی دارد، شاخ و برگ آن به صورت پر تراکم است، میوه آن به شکل بیضی و حدود 25 تا 40 میلی متر است. از تفاوت های آن با کاج برگ های آن است که در کاج برگ ها سوزنی شکل است. این گیاه به آفتاب نیاز دارد.
درخت سرو به طور گسترده در طول هزاران سال گذشته به عنوان درختی زینتی کاشته می شده است. همچنین برای چوب با دوام و معطر آن شناخته می شود. معروف ترین آن استفاده برای درب کلیسای پیتر مقدس در واتیکان، و همچنین برای بشکه های نگهداری و تولید الکل است. برای تولید دارو نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
سرو در ایران
درخت سرو به عنوان درخت ملی ایران در فهرست درختان ملی دنیا ثبت شدهاست
درخت سرو از هزاران سال پیش در ایران کاشت می شدهاست و یکی از نمونههای کهنسال این درخت، سرو کشمر (کاشمر) بودهاست که کاشت آن را به زرتشت نسبت داده اند. اکنون نیز نمونههای کهنسال دیگری از درخت سرو در جاهای دیگر ایران همچنان استوار است که مهمتر از همه، سرو کهنسال چند هزارساله، در شهر ابرکوه یزد است که کهنسالترین سرو جهان بهشمار میرود. یکی از ذخیرهگاههای کممانند سروهای کهنسال، در استان ایلام است که آنها را به نام سروهای زربین میشناسند.
در بیشتر باغ های ایرانی از جمله باغ فین کاشان، باغ شاهزاده ماهان، باغ دولت آباد، باغ گلشن طبس و... سرو یکی از مهم ترین عناصر محسوب می شود.
درخت سرو زیباترین خوش قامت ترین درخت است که بارهم نمی دهد و از تعلق آزاد است از این رو آن را نماد آزادگی هم خوانده اند و در فرهنگ ایران جایگاه کلیدی دارد. سرو در کنار ویژگی های دیگرش مقاومت خوبی در برابر خشکسالی دارد ولی مهمتر از آن اینکه در برابر توفانها سخت مقاومت می کند. سخت ترین توفان درختان را می شکند اما سرو تا روی زمین خم می شود ولی هرگز کمرش نمی شکند این امر برای ایرانیانی که در برابر یورش اقوام مهاجم تسلیم شده ولی ماهیت خود را رها نکرده اند مثال خوبی است. از اینها گذشته دیرپایی و عمر دراز سرو و مقاومت آن در برابر آفات هم مهم است راست قامتی سرو (سرو سهی) از آن جهت مهم است که بر خلاف درختان دیگر با تغییر عوامل و فشارهای داخلی و خارجی در نهایت به چپ یا راست منحرف نمی شود و روند رشد درست خود را حفظ می کند از اینرو ایرانیان باستان آن را الگوی طبیعی برای انسان می دانستند. واژه سروش (فرشته پیام آور) برگرفته از واژه سرو میباشد.
سرو همچنین نمادی از اتصال زمین به آسمان است و در فرش ایرانی غالبا به صورت طرح سرو در گلدان که نماد زمین و در بالای آن محرابی که نماد آسمان است قرار گرفته است. بته جقه و علم عاشورا (سرو شهید آزاد) اشاره به سرو و معانی آن دارد.
نقش سرو به عنوان اصلی ترین نماد ایرانی در هنر های سنتی ایران از جمله قالی، گلیم، خاتم، مینا، معرق و ... و نیز در کاشی کاری مساجد و کاخ ها به وفور مورد استفاده قرار می گیرد.
بته جقه
بُتهجـِقّه، نقش سرو خمیده(نشانه فروتنی) که نشانه ایران و ایرانیان است. و در تاریخ هنر های سنتی از جمله فرش و گلیم خاتم و... مورد توجه بوده و بعدها از طریق عثمانی به اروپا راه پیدا کرد.
این نقش از سرو گرفته شده است. سروی که نشانه آزادگی ایرانیان بوده و از سر فروتنی سر خم کردهاست. برخی دیگر سرو را نشان ایستادگی ایران در برابر تندبادهای حوادث و خمیدگی سر این سرو را نشانی از آسیب دیدنش در این تندبادها میدانند. و برخی خمیده بودن آن را ناشی از وزش باد می دانند.
سرو در دنیا
سرو مدیترانه ای به دلیل تمایل آن به خم شدن حتی با یک نسیم کوچک، به عنوان درخت درام شناخته می شود
سرو در دوره انتیک نمادی از صبح و عصر مدرن بوده است اما امروزه هم در جهان اسلام و هم در اروپا درختی است که معمولا در قبرستان ها به وفور کاشته می شود. معروف ترین قبرستان مسلمانان که سرو در ان کاشته شده قبرستانی در استانبول است
به صورت سنتی در مدیترانه سرو با دنیای مرگ و جهان پایین مرتبط بوده است.
در فرهنگ یهود از چوب سرو برای ساخت کشتی و معبد نوح استفاده شده بود.
در ایتالیا غالبا درخت سرو مرتبط با مقصد های تفریحی مدیترانه است و در پوستر ها و بروشور های مرتبط با سفر دیده می شود.
سرو کشمیر
در کتاب ثمارالقلوب خواجه ابومنصور ثعالبی چنین میگوید
این دو درخت سرو کشمر و سرو فریومد گشتاسب ملک فرمود تا بکاشتند. متوکل علیالله جعفربن المعتصم خلیفه را این درخت وصف کردند و او بنای جعفریه آغاز کرده بود. نامه نوشت به عامل نیشابور خواجه ابوالطیب و به امیر طاهر بن عبدالله بن طاهر که باید آن درخت (سرو کشمر) ببرند و بر گردون نهند و به بغداد فرستند و جمله شاخهای آن در نمد دوزند و بفرستند تا درودگران در بغداد آن درخت راست بازنهند و شاخها به میخ به هم باز بندند چنانکه هیچ شاخ و فرع از آن درخت ضایع نشود تا وی آن ببیند آن گاه در بنا به کار برند. پس گبرگان جمله جمع شوند و خواجه ابوالطیب را گفتند ما پنجاه هزار دینار زر نیشابوری خزانه خلیفه را خدمت کنیم درخواه تا از این بریدن درخت درگذرد، چه هزار سال زیادت است تا آن درخت کاشتهاند و این در سنه اثنتین و ثلاتین و مأتین بود و از آن وقت که این درخت کشته بودند تا بدین وقت هزار و چهارصد و پنج سال بود، و گفتند که قلع و قطع این مبارک نیاد و بدین انتفاع دست ندهد. پس عامل نیشابور گفت متوکل نه از خلفا و ملوک بود که فرمان وی ردّ توان کرد.
پس خواجه ابوالطیب امیر عتاب ورقاأ الشاعر الشیبانی را که از فرزندان عمر و بن کلثوم الشاعر بود بدین عمل نصب کرد و استادی درودگر بود. در نیشابور که مثل او نبود او را حسین نجار گفتندی. مدتی روزگار صرف کردند تا اره آن بساختند و اسباب آن را مهیا کردند و استداره ساق این درخت چنانکه در کتب آوردهاند مساحت بیست بیست و هفت تازیانه بودهاست. هر تازیانه رشی و ربعی بذارع شاه؛ و گفتهاند در سایه آن درخت زیادت از هزار گوسفند گرفتی و وقتی که آدمی نبودی و گوسفند و شبان نبودی و حوش و سماع آن جا آرام گرفتندی و چندان مرغان گوناگون بر شاخها مأوی داشتند که اعداد ایشان کسی در ضبط حساب نتواند آورد.
چون بیفتاد در آن حدود زمین بلرزید و کاریزها و بناهای بسیار خلل کرد و نماز شام انواع و اقسام مرغان بیامدند چندان که آسمان پوشیده گشت و به انواع اصوات خویش نوحه و زاری میکردند بر وجهی که مردمان از آن تعجب کردند و گوسفندان که در ضلال آن آرام گرفتندی همچنان ناله و زاری آغاز کردند. پانصد هزار درم صرف افتاد در وجوه آن تا اصل آن درخت از کشمر به جعفریه بردند و شاخها و فروع آن بر هزار و سیصد اشتر نهادند.
آن روز که بیگ منزلی جعفریه رسید آن شب غلامان متوکل را بکشتند و آن اصل سرو ندید و آن برخورداری نیافت؛ و این بود شب چهارشنبه لثلاث خلون من شوال سنه اثنتین و ثلاثین و مأتین. باغر ترکی با جماعتی از غلامان به اشارت منتصر قصد متوکل کردند و متوکل در مجلس لهو نشسته بود و آن (درخت) در یک منزلی جعفریه بماند تا عهدی نزدیک؛ و در آن سال والی نیشابور که آن فرمود ابوالطیب طاهر و هر که در آن سعی کرده بود جمله پیش از حولان حول هلاک شدند. درودگر و آهنگر و شاگردان و اصحاب نظاره و ناقلان آن چوب هیچکس نماندند و این از اتفاقات عجیبه است
این چنین گفته شده بود که اگر کسی دستور به بریدن یکی از این دو سرو دهد یا ریشه آن را ببیند، بیدرنگ خواهد مرد و متوکل نیز به دست غلامانش کشته شد.
سرو در ادبیات
ابیاتی از شاهنامه:
درخت یکی سرو آزاده بود از بهشت
به پیش در آذر آن را بکشت
نبشتی بر زاد سرو سهی
که پذرفت گشتاسپ دین بهی
…
چو بسیار برگشت و بسیار شاخ
بکرد از بر او یکی خوب کاخ
…
فرستاد هرسو به کشور پیام
که چون سرو کشمر به گیتی کدام
ز مینو فرستاد زی من خدای
مرا گفت زینجا به مینو گرای
کنون هرک این پند من بشنوید
پیاده سوی سرو کشمر روید
محمدتقی بهار:
به چهر و سیما فرزند ماه گردونی به قد و بالا مانند سرو کشمری
از همه اسرار الفی بیش برون نیفتاد، و باقی هر چه گفتند در شرح آن الف گفتند (شمس)
چنین گفت آن یار یزدان پرست
که آدم پدید آمد از آفتاب
چگونه بباید شدن آدمی؟
پس اینک بیندیش در سرو ساقه سهی
نجنبد به کژی و راستی
مگر جز به قصد درستی و وارستگی
قاآنی:
گویی که جهان نهال قدش را از تخمه سرو کشمر دارد
یا به عنوان نمادی برای ایران در برابر دیگر سرزمینها:
آشوب هند، فتنه چین، آفت ختا خورشید روم، ماه ختن، سرو کشمر
شفیعی کدکنی:
آسمان تیره شد آن سبز چو بر خاک افتاد شیون و همهمه در گنبدِ افلاک افتاد
تهیه: فریبا فدایی-موسسه همای جاده ابریشم