تختجمشيد را يونانيها پرسپوليس ميناميدند يعني شهر بزرگ پارسها. بعدها ايرانيها آنرا تختجمشيد ناميدند. زيرا ميانديشيدند که اين ويرانه ها به جمشيد، شاه باستاني و قديمي اسطوره هاي شاهنامه برميگردد ولي نام اصلي تختجمشيد پارسه است. اينجا در روزگاران کهن و باشکوه هخامنش پايتخت آييني آنها بوده است و امروز به جرات بزرگترين و مهمترين مجموعه بناي تاريخي ايران است.
ساخت پارسه از زمان داريوش اول شروع و تا زمان اردشير سوم ادامه يافت اما هيچ گاه به پايان نرسيد تا روزي که در آتش خشم و نفرت و حسادت اسکندر سوخت و ويرانه شد. پارسه روي تپه رحمت بنا شد، بالاتر از سطح زمين تا از دور نمايان و نمودي از شکوه باشد. ابتدا تختگاه آماده شد و سپس تالار آپادانا و پله هاي اصلي و کاخ تچرا ساخته شدند. بعد تالارهاي حرمشاه پي ريزي شد تا اينکه در زمان خشايارشاه سردر ورودي پارسه و تالار هديش برپا شدند. طرح تالار صدستون ريخته شد و هنر ناب ايراني زبانزد دنياي باستان گرديد.
ميخواهيم وارد پارسه شويم. رودررويمان پلهکانهاي کوتاه و پهناوري قرار دارند که ما را کاخ آپادانا راهنمايي ميکنند. از آنها بالا ميرويم به دروازه ملل ميرسيم. جاييکه ملتهاي تحت نظر ايران با هديه و پيشکش به ديدن شاه ميآمدند و از اين دروازه ميگذشتند و در تالار بارعام به انتظار مينشستند. ورودي دروازه ملل با سنگهاي عظيمي تراش خورده که روي آنها کتيبه خشايارشاه ديده ميشود که نوشته شده: اين درگاه همه ملتهاست. در طرفين اين دروازه، دو گاو بالدار با سرانسان به تقليد از هنر آشوري قرار دارد که انسان را عجيب در خود فرو ميبرند و مسحور هنر و شکوه ميکنند.
بهترين و سالم ترين نقشها و بخشها مربوط به تالار آپادانا است. دو طرف کاخ آپادانا دو رشته پلهکان بزرگ قرار دارد که يکي از شاهکارهاي بينظير و گرانبهاي دوره هخامنش محسوب ميشوند. در شرق کاخ آپادنا بنايي است به نام کاخ صدستون که امروز از آن تنها پايه هاي ستونها باقي مانده است. روي اين پايه ها امضاي تصويري حک شده سازندگانش ديده ميشود. تمام مجموعه 135000 متري پارسه از سنگ ساخته شده که در حد فاصل سنگها از هيچ ملاتي استفاده نگرديده است اما در بعضي نقاط سنگها را با بستهايي آهني به نام "دم چلچله" به هم متصل کرده اند. در جنوب شرقي آپادانا کاخ چهارگوش زيبايي قرار دارد که چون در وسط ساير کاخهاي پارسه قرار گرفته آنرا کاخ مرکزي يا هديش مينامند. اين کاخ شامل 3 دروازه بوده که کاخ اختصاصي خشايارشاه محسوب شده و بربلندي صخره اي قرار داشته است. در کنار آن هم ساختمان مسکوني حرم شاه قرار داشته است.
بهترين نمونه هاي هنر حجاري هخامنشي را ميتوان در تختجمشيد ديد. بدنه ديوارهاي اين کاخ با نقش برجستههايي تزيين يافته که تصاوير سپاهيان امپراطور و اشراف پارس و ماد را نشان ميدهد. اين همان مسيري است که مهمانان خاص خارجي و داخلي از طريق آن هداياي خود را به پيشگاه پادشاه تقديم ميکردند. يکي از مهمترين نقش برجسته هاي پارسه "متظلم مدي" نام دارد. در اين نقش، شاه بر تخت جلوس کرده است و ملل تحت سلطه به آرامي به خدمت آمده اند و عرض ادب ميکنند. سربازان به نشانه احترام ايستاده اند. هيچ خشونت و درگيري در کار نيست. جامه ها ساده اند و آرايش اصلي آنها چين زيباي پارچه هاست.
مجسمه هاي تختجمشيد تجريدي-گويا و حاکي از معاني فراسوي واقعيت است. هخامنشيان به دين زرتشت معتقد بودند و مضمون کتيبه هاي تختجمشيد نيز همگي از حضور ديني متكي بر اهورامزدا حکايت دارد. مجسمه فروهر نيز نماد ايرانباستان و دين زرتشت بوده است كه آنرا همراه با نقوش موجودات اساطيري که حاصل خلاقيت هنر هخامنشي بوده بر سرستونها، نقش برجسته ها و همچنين در قالب نگهبانان دروازه کاخ ديد که با تاثير هنر آشوري همراه است. دو نکته قابل توجه در تقش برجسته هاي مطرح در تختجمشيد رعايت کامل تقارن و تاکيد بر عظمت نمايي است. ستونها نمايشي است از بيشه مقدس. پايه ستونها به شکل جامهاي وارونه نيلوفر آبي است که اين گل در فرهنگ باستان ايراني مظهر کمال و نيروي حيات بخش است.
در حفاريهاي انجام شده در پارسه، حدود سي هزار لوحه هاي گلي و گل نوشته به دست آمد که کشف و رمزنگاري اين لوحه ها انقلابي در تاريخ جهان به وجود آوردند. به موجب اين لوحهها، ما امروز دانستهايم که سازندگان تختجمشيد را بردگان تشکيل نميدادند، بلکه مردان و زنان آزادهاي بودهاند که به اندازه تخصص خود و کاري که انجام ميدادهاند، دستمزد ميگرفتهاند. آنان ميتوانستهاند به هنگام ازدواج، زايمان، جشنها و بيماريها از پاداش برخوردار شوند. زنان در تختجمشيد پابهپاي مردان در کارهاي تخصصي و مديريت شرکت داده ميشدند. نوجوانان به کارآموزي ميپرداختند و کودکان در ساعتهاي کاري والدين در کودکستان تختجمشيد نگهداري و تربيت ميشدهاند. لوحهها حاکي از آن است که پرداخت نهايي و ريزهکاريهاي سنگنگارههاي باشکوه تختجمشيد، بيشتر دست آورد هنر و تواناييهاي زنان هخامنشي بوده است. نظام اداري تختجمشيد کاملاّ دقيق و منظم بوده است. دستمزدها و پاداشها و کمک هزينهها در اسناد متعدد ثبت و از سوي طرفين مهر ميشده است و سپس به دقت طبقهبندي و بايگاني ميشدهاند و رونوشتي از آنها تهيه ميشده است. هيچکس از اين رويه مستثنا نبوده و مخارج بزرگان و وابستگان دربار و حتي شخص پادشاه به دقت بازبيني و حسابرسي ميشده است.
بعضي ديوارهاي تختجمشيد از کاشيهاي لعابدار رنگين تشکيل شده بود كه امروز تنها دو ديواره از آنها باقي مانده است. بقيه اين نقوش رنگارنگ و زيبا سرقت شده و در موزه هاي بزرگ دنيا يافت ميشوند. راستي اگر تمدنهاي مصر و ايران و يونان نبودند، موزه هايي چون لوور و بريتيش و ... چه چيزي براي عرضه داشتند که به آن بنازند!؟.
سمیرا منفرد